شکار در دوره قاجار
دوران حکومت قاجاریه، خصوصاً سلطنت طولانی ناصرالدین شاه، دوران رواج انواع تفریحات و شکار و گرمی بازار قوشدارباشی ها، میرشکارباشی ها و تفنگدارباشی هاست.
در این زمان مناطق و املاک بسیاری به قرقگاههای سلطنتی و خصوصی برای شکار اختصاص داده شد. مراکز شکار اطراف تهران عبارت بودند از کن، دوشان تپه، دره لار، شهرستانک و سرخه حصار و البته در مسافرتهای طولانی مناطق بسیاری از ایران در زمره مناطق قرق شده قرار میگرفتند. کفتار، گرگ، شغال، روباه و دله، یوزپلنگ، سیاه گوش، شیر بدون یال خوزستان، پلنگ، خرس، قوچ و آهو و کل از حیواناتی بودند که شکار میشدند.
وسایل شکار در این سفرها به غیر از تفنگ، سگ تازی بود که هیچ خرگوشی از دست او در امان نبود و در شکارهای هوایی و پرندگان از باز و قوش تربیت شده استفاده میشد. حیوانات صید شده نیز با چاپارهای سریعالسیر به صاحب منصبان و عالی مقامان حاضر در اردو و یا در شهر و همچنین سفارتخانههای اروپایی فرستاده میشد و همراه آن نامهای از طرف میرشکار دربار فرستاده میشد و ضمن آن یادآوری میگردید که همه شکارها به دست مبارک اعلیحضرت انجام گرفته است.
دست نوشته ها و خاطراتی که از حکام، سلاطین و شاهزادگان به جای مانده خود نشان دهنده بسیاری از سهل انگاریهای ایشان در قبال حفظ نسل حیات وحش ایران است.پس از انقلاب مشروطه و انقراض قاجاریه، مالکان بزرگ و سران ایلات و عشایر رونق دوباره ای به شکار بخشیدند.
قبل از شکل گیری طبقه شکارچیان محلی، شکار منحصر به طبقه ای خاص بود که شکارگاههای اختصاصی و کلیه لوازم و امکانات شکار را در اختیار داشت ولی با برکناری این طبقه شکارگاههای اختصاصی نیز در معرض تجاوز دیگران بویژه شکارچیان محلی قرار گرفت و موجب کاهش قابل توجه جمعیت بسیاری از جانوران قابل شکار ایران شد.